مداد رنگی

اینجا روزهای رنگارنگم رو ثبت می کنم...

مداد رنگی

اینجا روزهای رنگارنگم رو ثبت می کنم...

چهل و چهار


یک.

بخش زیادی از سرخوشی ام رو طی پیاده روی توی هوای بهاری دوباره به دست آوردم. بهار، خداییش خیلی مَرده!


دو.

هر بار میام زیادی عاشقش بشم یه دعوا می شه و احساسم زیادی زیاد نمیشه. نگرانیم الکی بود!


سه.

امروز عشق بازی دوتا گنجشک رو روی میله ی پشت پنجره از فاصله ی یه متری دیدم. خجالت هم نمی کشیدن. فکر اینم نمی کردن که منِ طفلی بوی فرندم چند کیلومتری ازم دوره و ممکنه یه وقت دلم بخواد!


چهار.

فعلاً همینا دیگه!


نظرات 4 + ارسال نظر
hmdrza شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ http://hmdrza.wordpress.com

من که از بارونای بهار حالم به هم می خوره

دخمله و پسره شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:29 ب.ظ http://www.pesareodokhmale.blogfaaa.com

دخمله : عشقم رفت..

دخمله و پسره یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.pesareodokhmale.blogfa.com

دخمله : من قربونه تو برم اینقدر مهربونی.. مرسی نانازم.. مرسی که تنهام نمیزاری..

دخمله و پسره یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ http://www.pesareodokhmale.blogfa.com

دخمله : اااا کامنتم کو..؟ عزیز دلم یه عالم میسی میای پیشم و تنهام نمیزاری.. میسی نانازم..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد