خوشحالم که داری می آیی خواهر. من هم می توانم َ جمعِ خانواده َ داشته باشم...
تویی که برایم نوشتی:
گر از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را...
دعا می کنم هر لحظه، که خودت بیایی و به شکوفه ها و باران سلام کنی.
دیشب خواب دیدم نامزدم شده ای و آمده ای خانه ما مهمانی. همه خانواده بودند. حتی بابا هم بود. همه تحویلت می گرفتند. به اتاقم بردمت و بو.سی.د.مت. بوسه های غیر مجازِ الآنمان را خیلی به بوسهی مجازِ توی خوابم ترجیح می دهم.